سفارش تبلیغ
صبا ویژن



سخنی با دوست(30) -






درباره نویسنده
سخنی با دوست(30) -
حق جو
بر حصیر دل نشستند آنقدر بیـــگانگان *** تا دگر بر روی آن یک آشنا هم جا نشد *** الهی! عاقبت محمود گردان ...
تماس با نویسنده





آرشیو وبلاگ
شروع
سخنی با دوست
ناله های فراق
علی در قرآن
رهاورد ولایت
مائده ولایت
نگاه تا نگاه
سفر نامه
رضوان
سکوت
شقشقیات
متفرقات




لینک دوستان
حضرت مقتدی (حفظه الله)
موعود
سایت اطلاع رسانی شیعه
سین جیم های اخلاقی
شیعه نیوز
بچه های قلم
مجمع جهانی اهل البیت (ع)
سایت مطالعات شیعه شناسی
دفتر مقام معظم رهبری (حضرت مقتدی)
وبلاگ تحلیلی دکتر محمدصادق غلامی
سایت تخصصی حضرت فاطمه (س)
درگاه پاسخگویی به مسائل دینی
مرکز اطلاع رسانی فلسطین
کتابخانه امام علی(ع)
سایت میثاق (غدیر)
سایت غدیر
سید مرتضی آوینی
قطعه 26 (حسین قدیانی)
مرحوم آیت الله بـهـجـــــت
کاروان فرهنگی منتظران ظهور
حجت الاسلام و المسلمین جاودان
آیت الله حاج شیخ مجتبی تهرانی (ره)
مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی-پاونا
از ره بر چه می دانید؟
موسسه تبـیـــان
خون شهدا
حجاب نیوز
شهاب مرادی
جنبش دانشجویی حیا
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
مرکز پاسخگویی به سوالات دینی
قالب ساز مذهبی


عضویت در خبرنامه
 

لوگوی وبلاگ
سخنی با دوست(30) -



آمار بازدید
بازدیدهای امروز: 79  بازدید

بازدیدهای دیروز:12  بازدید

مجموع بازدیدها: 223490  بازدید
 RSS 

   

هو الجمیل

 

پاداش مجاهد شهید در راه خدا، بزرگتر از پاداش عفیفِ پاکدامنی نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمیگردد، همانا عفیفِ پاکدامن، فرشته ای از فرشته هاست.

 (حکمت 474 - نهج البلاغه)

 

به صفای دل رندان صبوحی زدگان

بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند

ای خدای محمد!

   تو گفتی که گنهکاران، با شفاعت و استغفار رسول، آمرزیده میشوند. ما عقب ماندگان از عصر ظهور پیامبر، چه کنیم اگر مصطفای جاودانه تاریخ، برایمان دست استغفار بر نیاورد؟!

ای خدای مرتضی!

   گردی از گامهای فتوت مرتضی را بر سر جهانیان بپاش تا ریشه نامردی در جهان بخشکد.

ای خدای علی!

   اگر خلق عالم، علی را میشناختند، دوستش میداشتند و اگر خلق عالم، علی را دوست میداشتند، جهنم آفریده نمیشد. حضورمان را در بهشت عشق علی جاودان بدار.

ای خدای فاطمه!

   اگر دست آرمان زنان، به گرد گامهای زهرا میرسید، جهان گلستان میشد.

   جهان را گلستان کن!

ای خدای مجتبی!

   روح ما را به حلم، زیباترین فضیلت انسان بیارای تا چشمه ای از تشیع مجتبوی در ما ظهور کند.

ای خدای حسین!

   ائمه معصوم، ابواب رحمتند و کشتی نجات. ما را از بازترین باب و سریعترین کشتی نجات، محروم مساز.

ای خدای سجاد!

   چه بزرگی تو که با وجود سجاد، دیگران را نیز بنده میشماری، عبادتشان را به حساب می‏آری و بر سرشان سایه خدایی میگستری.

ما هر چه بندگان بدیم، تو خدای خوبی! به ما لیاقت بندگی ات را عنایت کن!

ای خدای باقر!

   علم نیست آنچه در نزد مردمان است. علم، آن است که مظهرش، باقر العلوم است. ما را سنگریزه ای از سلسله جبال علوم باقری عنایت کن!

ای خدای صادق!

   ما را چنان تفقدی در دین عنایت کن که سره از ناسره بازشناسیم و تجریف و انحراف و التقاط را از حقیقت محض، تمیز دهیم و شیعه راستین امام صادق باشیم.

ای خدای صابر!

   ظرف صبوری و تحملمان را وسعت بخش و جانهایمان را برای پذیرش ابتلاء خودت سرشار از رضایت و اشتیاق کن.

ای خدای علی بن موسی الرضا!

   اماممان بی تردید شنوای سلاممان هست. ما را شنوای پاسخ ایشان قرار ده و ارتزاقمان را بر خوان سرشار از برکتش، مستدام و روزافزون کن.

ای خدای جواد!

   باران کرامت جواد الائمه شایستگی نمیطلبد و بر شوره زار گلستان میبارد. ما را شناسای این کرامت بی نظیر قرار ده.

ای خدای هادی!

   آنگاه که خورشید هدایت در محاق مظلومیت مستتر میشود، برای دریافت انوار ولایت، ما را چشم بضیرت، عنایت کن.

ای خدای حسن بن علی العسکری!

   از زمان حضور آخرین امام حاضر، جهان همچنان تاوان بی لیاقتی اش را پس میدهد. به ما لیاقت دیدار فرزند عسکری را عنایت فرما.

ای خدای مهدی!

   در جهان کیست که ریزه خوار سفره امام نیست.

   چشمی عنایت کن که ولی نعمت خویش را باز شناسیم.   

   [و من میگویم : پاک کن دیده و وانگه سوی آن پاک نگر  **  چشم نا پاک کجا دیدن آن پاک کجا؟]

ای خدای رمضان!

   میهمانی تو دعوت به نخوردن و نخواستن، دعوت به پرهیز و ستیز است. همچنانکه دوست داشتنت، دعوت به پذیرش بلاء و ابتلاء.

   به ما تفهیم کن که تو جهان را چگونه نگاه میکنی.

ای خدای شب قدر!

   شب قدر، بی تردید مجرای نزول برکات توست.

   ظرف وجودمان را برای پذیرش برکاتت وسعت ببخش!

(بدون دخل و تصرف از کتاب : مناجات سید مهدی شجاعی)

 

رهبری الله اکبر این انقلاب رو امام(ره) داشتند و قنوت این انقلاب رو رهبرمون(حفظه الله) ... ان شاء الله سلام این انقلاب رو همه با هم پشت سر مولامون بخونیم !!! آمین

 

_____________________

اضافات:

تو پیامها احتمالا دیدید که یه بحثی پیرامون آب در کربلا پیش اومد ... عزیزی نمیدونم چرا، ولی این سوالو مطرح کرد که اصلا امام حسین چاه مگه نمیتونستند بزنن پس چرا نزدند؟ خوب در همون قسمت پیامها یا به اصطلاح شما کامنتها! یه سری نظریات عامیانه و ابتدایی رو عرض کردم ... ولی این سوال بی پاسخ نیست و میتونید تو کتاب ها و اینترنت پیش بگردید ... من این جوابو براش دارم ... البته ایشون معتقد بودند که نباید سوالشون عمومی بشه چون خطرناکه!!!!

و اما بعد ...

از گزارشهای معتبر تاریخی چنین به دست می آید که سه روز قبل از شهادت ابی عبد الله(ع) (روز هفتم) از عبید الله به عمر دستوری صادر میشه مبنی بر اینکه «بین حسین و آب فاطله بیانداز و حتی قطره ای به ایشان آب نرسد و این عمل را نوعی خونخواهی عثمان قلمداد میکند!» (بلاذری، ج3)

در این دو سه روز امام(ع) و یارانشان به طرق مختلف سعی در به دست آوردن آب داشتند دلیلش هم گرمای سوزان و وجود زنان و کدکان در کاروان بود.

در منابع تاریخی آمده که امام(ع) در محدوده خیمه ها اقدام به حفر چاه میکنند ولی وقتی به ابن زیاد گزارش دادند، این ملعون دستور شدت عمل بیشتر و ممانعت از حفر چاه را به ابن سعد میدهد. (الفتوح، ج5)

همچنین آمده حضرت عباس(ع) به همراه سی سوار و بیست پیاده حمله ای شبانه برای کسب آب میکنند و موفق به پر کردن بیست مشک آب میشوند. (وقعه الطف)

حتی نوشیدن آب آخر و غسل کردن به یارانشان هم آمده در شب عاشورا (بحار الانوار، ج 44)

ولی آنچه مسلم است این است که در آن صحرای سوزان و جیره بندی آب تشنگی امان از همه بریده بود. امید است با تفکر و عقل برای اماممان گریه کنیم. که گریه بی تعقل به جایی نرسد. اینکه پی علت باشیم و هدف نه دنبال وسیله ای برای گریستن!!

 

و من الله التوفیق

یا علی مددی



نویسنده » حق جو » ساعت 11:56 عصر روز دوشنبه 86 اسفند 6

 
لیست کل یادداشت های وبلاگ